بارمان بارمان، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

برای کودکم

مادرجون

1393/6/9 19:53
نویسنده : زویا
229 بازدید
اشتراک گذاری

روزای سخت هم تموم می شن مطمئن هستم هر روز خونه ام تو رختخواب البته خونه مادرجون اخه جونی ندارم اینجا استراحت می کنم و خیالم بابت بابایی راحته که وقتی از مغازه میاد غذا و چای اماده است مادر جون ازش پذیرایی می کنه امیدوارم حالم زودتر خوب شه بریم خونه خودمون بریم بیرون برات خرید کنیم دلم ضعف میره واسه بغل گرفتنت عشق مامان .

عزیزم برا مادر جون دعا کن و از خدا بخواه درداشو کم کنه مادر جون خیلی مریضه و من هر روز شرمنده تر میشم که اینهمه مزاحمت دارم براش البته اون می گه دوس داره و عاشق اینه که کنارش باشم تا دنیا اومدن تو اون خیلی خوشحاله خاله جونیا هم همینطور

اما مادرجون به سختی راه میره و کار می کنه اما شکایتی نمیکنه گلم یادت باشه همیشه بهش احترام بزاری و همیشه دوسش داشته باشی و بدونی برات خیلی زحمت می کشه مبادا دلشو بشکونی

1/4/93

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آقا محمد
30 مهر 93 16:28
سلام خدا هر چه مریضه رو شفا بده بخصوص مریض شما رو خوشحال میشم به خونه ی ما هم سر بزنی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای کودکم می باشد