بی بی چک مثبت

عزیزدلم نمی دونی چه حالی دارم ؟ 

عشق مامان و بابا یکشنبه 13 اردیبهشت 93 رفتیم خونه خاله شیرین طبقه پنجم با خاله پریسا منم مانلی جونو بغل کردم پله ها رو رفتم بالا وقتی رسیدم حالم بد شد خیلی بد ، همش گر می گرفتم و خیلی هم بی حال بودم و به شدت خواب الود خاله پریسا و خاله شیرین می گفتن تو بارداری و من اصلا زیر بار نمی رفتم همونجا روی مبل خوابم برد نمی دونم چقد خوابیدم یک ساعت یا بیشتر که یوهو با سرمای خاصی رو شکمم از خواب پریدم دیدم نلی جونم سرشو گذاشته رو شکمم میگه :

نی نی بند دلم پاره شد یه حسی تو وجودم اومد اس ام اس دادم بابایی شب که میای بی بی چک بخر ، دل تو دلم نبود . بابایی وقتی اومد یادش رفت که بخره منم گفتم بی خیال یه حسی بود رفت موقع برگشت ساعت 12  شب رفتیم داروخونه شبانه روزی دو تا بی بی چک مارک مدی کور همون که ازش بیزار بودم خریدیم (بس که منفی بود) وقتی رسیدیم خونه نتونستم برم تست کنم بابایی گفت تست نمی کنی گفتم نه باشه فردا نشستم پا اینترنت بابایی هم داشت فوتبال نگاه می کرد نمی دونم چی شد ساعت 1 یواشکی رفتم تو حمام و تست کردم تمام وجودم می لرزید خدای من این واقعیت داره ؟؟ دو تا خط ؟؟ اومدم بیرون با لکنت زبون به بابایی گفتم نگاه کن دو تا شده این یعنی اره ؟؟ این واقعی ؟ بابایی خیلی خوشحال بود اصلا یه حالی که نمی تونم وصف کنم .... زنگ زدم خاله پریسا اون گفت بی بی چک 99 % درسته حالا 6 صبح یکی دیگه بزار منم ازش خواستم فعلا به مادر جون نگه ، تا صبح خوابمون نبرد نمی دونم چند بار بلند شدم به بی بی چک نگاه کردم که مبادا خطش محو شده باشه نکنه اشتباه کرده باشم

صبح یکی دیگه گذاشتم و بازم دو خط خدایا ممنونم ازت

خیلی خیلی خوشحالم که تو تو دلمی . هنو باورم نمیشه مادر شدم این ماه اصلا انتظار نداشتم مامان شم تازه از نیمه اردیبهشت می خواستیم بریم دکتر  ............

اینم عکس بی بی چک